سپاه عقل کم و لشکر ایاغ پرست


چه عشرتی است که پروانه کم، چراغ پرست

ز هرزه خندی گل غنچه بی دماغ شده است


ز دست قهقه مینا دل ایاغ پرست

فتاده است به روی گل و ز شوق هنوز


لب پر آبله شبنم از سراغ پرست

اگر به مرکز خود حق قرار می گیرد


تو فکر دل کن و فارغ نشین که داغ پرست

حیا نمی دهدم فرصت سخن صائب


دلم ز شکوه این باغبان و باغ پرست